مدح و شهادت حضرت زینب سلاماللهعلیها
بر قـرار و در مـدارِ بـاوفـایـی زیـستی ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی با محمّد زخم خوردی، با علی فرقت شکافت مصطفایی زیستی و مرتـضایی زیستی دم به دم با پهلوی مادر شکستی در خودت لحـظهها را در تبِ داغِ جـدایی زیـستی خونجگر بودی تمامِ عمر از زهـرِ جفا مجـتبایی، مجـتـبایی، مجـتـبایی زیـستی بیزمان در بارگاهِ قدس با عشقِ حسین پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی آمدی از «جانِ عالَم» خود پرستاری کنی دورِ او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی غیرِ زیبایی ندیـدی در بلابـارانِ عـشق از اَلَـستِ عـاشـقی قـالـوا بـلایی زیستی از نیستان دور ماندی، داغ غربت بر جگر در هـوای نـالـههـای نـیـنـوایی زیـسـتی خطبه خواندی حیدری از مصحفی آتشبهجان هـمنَـفَـس با آیـههای روشـنایی زیـسـتی عالَمی دیگر مگـر سازند و از نو آدمی تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی پر بزن! وقتِ پـریدن آمد ای که سالها در قفس هر لحظه با شوقِ رهایی زیستی |